- نخل بندی ((~. بَ))
- غرس و نشاندن درخت خرما
معنی نخل بندی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که از موم یا کاغذ گل و درخت مصنوعی درست کند، برای مثال همه نخل بندان بخایند دست / ز حیرت که نخلی چنین، کس نبست (سعدی۱ - ۱۷۴)
عمل وشغل نخلبند
کویک کار، باغبان، آراینده کاهوگ حسین (ع)
پانسمان
مرهم گذاشتن
بستن زخم و مرهم گذاشتن روی آن
نرخ چیزهایی را معین کردن، نرخ بستن، تعیین نرخ کردن
چشم بندی افسونگری، ندیده گیری شعبده بازی چشم بندی، سحر جادو، حبس نظر
Departmentalization
департаментализация
Abteilungsbildung
департаменталізація
departamentalizacja
departamentalização
dipartimentalizzazione
departamentalización
départementalisation
departementalisatie
การแบ่งแผนก
departementalisasi
سوء معاملةٍ
विभागीयकरण
ארגון מחלקות
departmanlaşma
ugawaji wa idara
বিভাগীকরণ
شعبہ بندی
آنکه ستور را نعل می کند
سمگری بجشاکی نالبندی عمل و شغل نعلبند نعل کردن چارپایان
سمگر بجشاک نالبند